بیانی کوتاه پیرامون اتفاقات اخیر

باگذشت نزدیک به بیست روز از فوت تلخ و اندوهناک مهسا امینی همچنان شاهد خشم جامعه خود هستیم. اتفاقی که باعث بیان اعتراضات جمعی، از سوی اقشار مختلف جامعه،بخصوص جوانان در شهرها و نقاط مختلف ایران اسلامی شده است. روندی بسیار طبیعی و قابل درک که انتظار بروز و وقوع آن به واسطه اجرای ناقص یا غلط قانون توسط نهاد مرتبط که با عنوان پلیس امنیت اخلاقی شناخته می شود روبرو هستیم.

جورج فلوید

برای بررسی بهتر و همه جانبه نیازمند بررسی نمونه ای مشابه با این اتفاق در زمینه ای نزدیک یا یکسان خواهیم بود؛ که در این مثال می توان به ایالات متحده آمریکا و برخوردهای پلیس با خاطیان قوانین اشاره نمود در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ در مینیاپولیس، شهروندی سیاه پوست به نام جورج فلوید در اثر درگیری حین بازداشت توسط پلیس دچار خفگی شده و جان خود را از دست داد؛ طولی نکشید که منطقه ی شهری به واسطه این اتفاق دچار التهابی سخت شده و بین معترضین و پلیس درگیری آغاز می شود که این درگیری ها برای چند روز ادامه داشت و در سایر ایالات آمریکا نیز اعتراضات و راهپیمایی صورت گرفت. پس از بازگشت آرامش به واسطه اعتراضات رخ داده به مناطق، با شناسایی متهم یا متهمین و بررسی میزان قصور افسران پلیس باعث صدور رای مشخص برای افراد عامل و حاضر در صحنه گردید و به پلیس و مدیران اجرایی در ارتباط با نحوه بکارگیری ابزار و ادوات،همچنین برخورد با متهم یا مجرمین  تجربه مناسبی را به بهایی سنگین انتقال داد؛ هرچند قوانین اصلاحاتی نیز در این زمینه صورت گرفت.

چند نکته مهم

با بازگشت به بررسی رخدادهای فعلی در کشور، باید برای دستیابی به جمع بندی و نتیجه گیری مناسب به چند موضوع اشاره نمود؛ قانون وظیفه کنترل و ایجاد نظم بر جامعه را دارد؛ در صورتی که پذیرش قانون از سوی گروهی از جامعه مورد توجه قرار نگیرد یا به تعبیری زیرپا گذاشته شود براساس میزان اهمیت آن، شرایط برخورد در تمام جوامع فراهم شده است؛ بطوری که بازگشت به شرایط اولیه جهت برقراری امنیت و آرامشِ منطقه،شهر یا جامعه در اولویت دستگاه ها و نهادهای مرتبط خواهد بود، بنابراین تعبیر اعمال خشونت در برابر بیان و حضور افراد با هدف سلب آسایش،درگیری،فحاشی،تخریب اموال عمومی و خصوصی امری نادرست و ناصحیح قلمداد می گردد.

چند سوال مهم

در این شرایط پاسخ مهم بیان آن است که، این حادثه باعث فوران خشم و ناراحتی جامعه نسبت به سایر اتفاقات در کشور می باشد و حاصل این رفتار نمی تواند بکارگیری ابزاری، از مرگ دلخراش و فراموش نشدنی مهسا امینی باشد. جامعه ی خام و احساساتی نمی تواند ادا و ژست جوامع پیشرفته را بگیرد؛ در حالی که برای کسب مطالبات و رفع نواقص خود، توان بیان و تلاش با هدف رفع آن نقصان را در خود ندارد.
و هر اتفاقی را به واسطه بروز، به اتفاقی دیگر پیوند می‌زند و با درهم کردن این آجیل مشکل گشا می‌خواهد مطالبه گری کند تا از مرگ مهسا امینی دفاع کرده و به دنبال اجرای عدالت و قانون باشد.

برای رسیدن به این ژست های انقلابی که اکنون در حال ورود به هفته سوم آن هستیم آیا کسی از این جماعت می‌تواند پاسخ مشکلات اقتصادی را بدهد؟ که به واسطه حضور عزیزان معترض منجر به بسته شدن اصناف مختلف در کمترین زمان از حضور این به ظاهر عدالتخواهان در خیابان، کوچه و شهر خود شده اند و این اقتصاد نامساعد را بحرانی تر کرده اند یا آیا این عزیزان دلسوز توجهی به موضوع روابط و توافقات پیش روی منطقه و فرامنطقه ای دارند که چگونه با این اقدام دستخوش بررسی و مورد تهاجم گسترده بصورت دیپلماسی و بین المللی شده؟ که در بعضی موارد حتی دستخوش طنز آمیزی از آن در رخدادهای سیاسی قابل مشاهده است و حال برای آنکه از اصل موضوع فاصله گرفته نشود، آیا به بررسی این موضوع پرداخته شد که رئیس پلیس امنیت اخلاقی و پرسنل مرتبط خود نیازمند آموزش هستند؟ و این آموزش های مداوم است که می‌تواند ارتباط منسجمی در اجرای قانون و برقراری ارتباط با جامعه فراهم کند؟ همچنین آیا دستگاه قضا بصورت رسمی پرونده پیگیری علت مرگ آنی مهسا امینی را پیگیری نموده است؟ همانند دستور مستقیم رئیس جمهور پیرامون بررسی آن و رسیدگی هرچه سریع تر به برخورد با متخلفین که حتما تخلفی در دستگاه  اجرایی صورت گرفته است و متخلفین در تمام رده ها باید شناسایی،معرفی و مجازات شوند تا نه تنها داغ از ضایعه کمتر شود بلکه مدیران مناسب و قابل، در جایگاه قرار گرفته و نه تنها از بروز حوادث مشابه پرهیز شود بلکه به ارتقا علمی،اجتماعی و فرهنگی در جامعه تاثیرگذار باشند.

استفاده ابزاری از حادثه

حال با بیان این چند بخش آیا می‌توان بروز حوادث و اعتراضات بوجود آمده در استان های مختلف کشور و اعتراضات و راهپیمایی هماهنگ علیه جمهوری اسلامی ایران در چند شهر از چند کشور را تنها یک اعتراض مدنی در ارتباط با مرگ مهسا امینی و تضعیف جایگاه و مقام زن در ایران دانست؟ یا اقدامی با اهداف مختلف خواند که مهسا امینی دستخوش اتفاقات حاصل از آن بوده است برای پاسخ به آنچه که اکنون و همین لحظه جامعه پذیرش و انتظار وقوع آن را ندارد، بروز یک معجزه در شرایط اقتصادی و اجتماعی است. آن هم توسط بی تجربه ترین قشر جامعه که بی محابا وارد میدان شده اند تا مطالبه آن چیزی را داشته باشند که از ابتدا صاحب آن هستند و تنها بخاطر بکارگرفته شدن احساسات و عواطفشان در حال بازی در زمین فرصت طلبان هستند بیان نویسنده به این معنا نیست که مملکت گل و بلبل است و می برکف و معشوق به کام است بلکه نویسنده خود آگاه است که جامعه نه تنها در بحران اقتصادی به سر می برد که اگر این چنین نبود بیشترین مشکلات حل شده بود بلکه در بحران‌های فرهنگی و اجتماعی نیز وضعیت مساعدی دیده نمی شود و در این شرایط تلاش برای دست یابی به سرابی است که از ابتدا نتیجه آن مشخص است و بهای این نتیجه را دانشجویان و جوانانی در حال پرداخت هستند که با بازی در زمین فرصت طلبان نه تنها خود را از آینده سازی برای جامعه و کشور دور میکنند بلکه سنگی دیگر را در مقابل سایرین در دستیابی به اهداف مناسب براساس چهارچوب های مشخص و احترام به قانون ایجاد خواهند کرد ضعف مدیریت و عدم بکارگیری افراد شایسته،باتجربه،متعهد و تحصیل کرده در چنین شرایطی خود را به رخ می کشد اکنون بروز یک حادثه که چندان کم و کوچک نیست ضعف مدیریت در حوزه های دیگر چون رسانه،قوه قضائیه و فراجا بخوبی مشهود و قابل لمس کرده است.

«در پایان نویسنده مرگ مهسا امینی را محکوم کرده و از تمام جامعه و هموطنان خود بخاطر قصور در رفتار،آموزش و فرهنگ سازی در جامعه نهایت پوزش و عذرخواهی خود را ابراز می‌کند و در ادامه از تمام عزیزان معترض تقاضا دارد تا با حفظ خونسردی و پرهیز از توجه به شایعات و با هدف مطالبه گری قانونمند و قابل اجرا، بدون هرگونه خشونت منجر به آسیب های اجتماعی،روانی و اقتصادی به سایر اقشار جامعه اقدام به حفظ آرامش نمایند»

«هرگونه اقدامی خارج از چهار چوب قانون در داخل کشور به دلیل اصول و قوانین تعریف شده محکوم به شکست خواهد بود لذا جوانان با انگیزه و عدالتخواه بهتر است با کنترل احساسات و پرهیز از شعارزدگی اصول مطالبه گری و دادخواهی خود را از نو تعریف نمایند تا از طراوت و تازگی تفکرشان روند تغییر به سوی پیشرفت و تعالی سرعت بهتر و مناسب تری پیدا نماید.»

دسته بندی شده در: