جزیره

2   مقاله
2

جزیره نام رمانی است که نزدیک به ده سال پیش تهیه و به ثبت رسیده است.

24 دقیقه زمان مطالعه

آن لحظه که کار من با قایق تمام می شود و احساس می کنم که این باد است که من را به هر جا بخواهد می تواند با نهنگ سفید ببرد و تازه از این موقع است که احساس می کنم من ، باد و دریا به کمک نهنگ سفید برای مدتی باهم عجین هستیم؛ همیشه بخاطر این اتفاق زیبا تو همه ی لحظه ها از باد ، دریا و نهنگ سفید تشکر می کردم اما نمی دانم چرا این بار نمی توانم به خاطر مسیریی که در دریا حرکت کردم تا احساس خوب و رضایت مندی داشته باشم از هیچ کدام ممنون باشم.

ادامه خواندن
12 دقیقه زمان مطالعه

با بالا آمدن خورشید، زندگی جریان پیدا می کند و برای من با اولین لبخند به پیرمردی که به آهستگی از 
گوشه پیاده رو با روزنامه ای که در دستش دارد و در حال رسیدن به پاتوق همیشگی اش، قهوه خانه های
 اطراف منزلش است؛ یا یک صبح بخیر به خانمی زیبا در حالی که نسیمِ خنکی وزیده می شود، یا شاید نگاه به بچه های دبستانی که منتظر اتوبوس مدرسه هستند و با لی لی کردن در گوشه خیابان

ادامه خواندن
خروج از نسخه موبایل