درباره فیلم
این فیلم که تولید سال ۱۳۹۹ شمسی می باشد با دو سال تأخیر و در سال ۱۴۰۱ به دلیل اپیدمی جهانی و شرایط حاکم شده از بیماری کووید۱۹ و با اختیارات تهیه کننده آن در ۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ بروی پرده سینما به نمایش درآمده است. اگر از اختلافات تهیه کننده خصوصی این فیلم با یکی از سازمانهای هنری و دولتی فاصله بگیریم؛ می توانیم به نکاتی دیگر پیرامون فیلم تهیه شده بپردازیم، از نکاتی که می توان به آن اشاره نمود تولید فیلم بصورت مشترک و براساس پروژه ایرانی است، اما شرکت همکار در پروژه که ملیتی غیر ایرانی دارد بصورت محسوس و به دلیل حق کپی رایت پرداخت شده توسط تهیه کننده تنها بعنوان پیمانکار اقدام به تنظیم و تولید فیلم طبق درخواست تهیه کننده نموده است؛ لذا هرچند این اتفاق باعث خوشحالی در برقراری یک ارتباط بین المللی و هنری می گردد اما نمی توان میزان توسعه هنری پیرامون این نوع انمیشین را در داخل تشریح و قابل قبول دانست؛ اما از نگاه تجاری و اقتصادی این اقدام می تواند قابل قبول باشد، اتفاقی که می تواند به دلیل اندک شمار بودن این گونه تولیدات با اقبال عمومی روبرو شود و البته حمایت نهادها و سازمان های خصوصی و دولتی با تبلیغ و معرفی این فیلم به جهت محدود بودن نمایش آن در سینما با حمایت از حضور کودکان در سینما و فرهنگسازی مناسب آن، چنین شرایط مناسبی فراهم گردد. بخصوص در دسته نمایشی که بعنوان انمیشن و تنها با صداپیشگی هنرمندان، کارکترها شخصیت سازی می شوند؛ از نمونه های ناموفق پیرامون اینگونه فعالیت های سینمایی با هدف برونسپاری می توان به فیلم ملک سلیمان اشاره نمود که برای جلوه های ویژه فیلم این اتفاق صورت گرفته و هزینه سنگینی از بودجه دولتی را به خود اختصاص داده بود اما برخلاف آن فیلم پسر دلفینی با تهیه کننده خصوصی توانست جایگاه مطلوبی پیرامون این موضوع پیدا کند.
پسر دلفینی پروژه ای بین المللی
همانطور که در بخش قبل به آناشاره شد، این پروژه که با همکاری شرکتی غیر ایرانی در خارج از کشور و به سرپرستی و نظارت ایران و پرسنل ایران تهیه شده است؛ از صدای بازیگران شناخته شده چون نادر سلیمانی و ثریا قاسمی و همچنین بازیگر ترک خانم عایشه گل جوشکون نیز بهرمند بوده است. با توجه به میزان فروش این فیلم در کشور روسیه که به احتمال زیاد کشور همکار در تولید پروژه می باشد در داخل نیز به فروش مناسبی دست پیدا کرده است.
نقد و تحلیل فیلم
برخلاف آنچه تولید کنندگان فیلم به آن اعتقاد دارند، فیلم از ابتدا بیانگر تولیدی سفارشی بوده که تنها با نوشته های فارسی مزین شده است؛ عدم توجه به داستان پردازی منسجم براساس اصول و معیار ایرانی و شخصیت پردازی در رابطه با مسیر داستان، بیانگر نوعی سلطه در تولید فیلم و انمیشین توسط پیمانکار می باشد؛ کارکتر و شخصیت پردازی خارج از انتظار مخاطب ایرانی و همچنین بکارگیری فضا و اتفاقات و حوادث خارج از چهارچوب اقلیمی و نامتناسب در جغرافیای ایران، گویی که ماجرا در جزایری رخ داده است که بیشتر شبیه به جزایر شرق آسیایی است و تنها گویش و بعضی نه بطورکامل و دقیق نمادهای ایرانی و خطه جنوب کشور در آن قرارداده شده است، که این خود از بی دقتی و بی انضباطی خاصی برخوردار بوده و سفارشی بودن تصاویر خارج از حد انتظار مشهود می شود همچنین در ادامه به دلیل فاصله گرفتن سناریوی مورد نظر کارگردان فیلم با انمیشن تنظیم شده نوعی گُسل در کلام و تصویر مشاهده می شود، که بیننده را با مشکل درک و ارتباط مفهومی فیلم مواجه می کند.
این فیلم رده سنی کودکان را نیز دچار بی حوصلگی و خستگی می نماید اتفاقی که از دقایق ۲۰ به بعدِ فیلم در سالن سینما قابل لمس و مشاهده است، از جمله مثالهایی برای توضیح می توان به شخصیت منفعت طلب و قمارباز ناخدامروارید اشاره نمود که با کمترین تنبیه و توجیهی در سواستفاده گری از پسر دلفینی به حضور خود تا پایان فیلم ادامه داده است؛ همچنین مشاهده، نواختن ساز،رقص،آوازخوانی و شادی توسط کارکترهای زن و همچنین ترکیب آن با کارکترمرد که در داخل به نوعی سانسور نیز شده بود از متناقضات واقعیات اجتماعی برای کودکان بیان می شود؛ اتفاقی که عدم هماهنگی آن با شرایط واقعی جامعه برای کودک نوعی سرخوردگی به بار خواهد آورد، در مقابل جریانی که در مورد کارکتر همسر ناخدا مروارید بخوبی رعایت می شود و موضوع حجاب در بیرون و نمایش پوشش خانگی در منزل به نمایش گذاشته می شود و این دو سکانس نوعی پارادوکس در نمایش واقعی زنان در جامعه می باشد؛ هرچند کارگردان می توانست شادی و نشاط زنان را با توجه به معیاری دیگر به مخاطب معرفی کند.
تغییر خواننده و استفاده از خواننده مرد در سکانس های آواز با صدای زیبای طلیسچی از اتفاقات جداشده در فیلم می باشد که هرچند هزینه زیادی می تواند به تهیه کننده تحمیل کرده باشد اما از کیفیت آن کاسته نشده است؛ نبرد خیر و شر در ابتدا و انتهای فیلم و ارتباط عاطفی ایجاد شده در فیلم از بابت جستجوی مادر توسط پسر دلفینی و همچنین فداکاری دلفین نامادری از اتفاقاتی است که پیوند عاطفی و با اهمیتی را برای مخاطب و بیننده فراهم می کند و بیانگر جایگاه ویژه زن در بیان و مفهوم فیلم می باشد؛ پایانی دراماتیک و کودکانه با تبدیل شدن مادر به پری دریایی نگاهی استاندارد و هالیوودی حاصل از پیمانکار و کمپانی تولید کننده فیلم بوده که به کارگردان تحمیل شده است؛ این فیلم با پارگی در شخصیت سازی و اصول و الگوهای ایرانی و بخصوص اهالی جنوب کشور، هرچند در داخل آب و کارکترهای آن قوی بوده در بیرون از آب ضعف فراوانی داشته است، که حتی دیالوگها نیز نتوانسته اند آن را کمی پوشش دهند؛ فیلم برای تماشای یک پروژه مشترک ایرانی بعنوان انمیشن میتواند در صورت ادامه داشتن باعث کسب تجربه سازندگان و شناسایی نقاط ضعف و قوت آنان شود همچنین حضور کودکان و رده های سنی مختلف با هدف برقراری ارتباط با سینما و فرهنگِ مناسب، قابل توجیه و اهمیت است؛ لذا امید است در آینده این مسیر ادامه ی مثبت و موفقیت آمیزی داشته باشد.